تاریخچه عکاسی به قرنها قبل باز میگردد و از اختراع اولین دوربین تا به امروز در سال 2023 که پیشرفتهترین دوربینهای دیجیتال به بازار عرضه میشوند، عکاسی دستخوش تغییرات بسیاری بوده است.
در هر دورهای، عکاسی سبک و سیاق منحصر به فرد زمانه خود را داشته است و همچنان هنرمندان در تلاش بودهاند تا با افزودن چاشنی خلاقیت، این سبکها را به نقطه تعالی خود برسانند.
یکی از جذابترین دوران در تاریخچه عکاسی، قرن 20 است. هنرمندان بسیاری از این دوره با نامهای " دوران طلایی" و " دوره عکاسی کلاسیک" یاد میکنند. گرچه هنوز هم اختلاف نظرهای بسیاری در رابطه با ریشه سبک عکاسی کلاسیک وجود دارد؛ اما نمیتوان تأثیر قرن 20 را در پیشرفت سبک عکاسی کلاسیک به مدرن، نادیده گرفت.
آشنایی با سبک عکس کلاسیک و مشاهده برترین آثار عکاسی کلاسیک قرن 20، به شما عزیزان علاقهمند به حرفه عکاسی کمک میکند تا پربارتر در این مسیر قدم بگذارید و سعی کنید با الهام گرفتن از تصاویر برجسته، مهارت خود را افزایش دهید.
با ما همراه باشید تا در دوران عکس کلاسیک قدم بزنیم.
نگاهی به قبل از عکس کلاسیک
برای تصور دنیای اجتماعی قبل از عکاسی، باید به دنیایی بدون شناسه تصویر فکر کنیم. بدون پرتره مردم عادی؛ دنیایی بدون عکس به عنوان یادگاری سفر؛ بدون عکس افراد مشهور؛ بدون عکس تبلیغاتی؛ جهانی بدون عکس ورزش، جنگ و بلایا. دنیایی که در آن تودههای بزرگ مردم راهی برای ثبت بصری رویدادهای مهم زندگی خود نداشتند.
در حال حاضر چنین دنیایی برای ما غیرقابل تصور است و ما باید از عکاسی کلاسیک برای همه این چیزها تشکر کنیم: سوغاتیهای بصری، پرترههای مردم عادی و همچنین عکسهای تبلیغاتی معروف. فرهنگ مصرفکننده جدید، ابزارهای تشخیص پزشکی، مناظر باورنکردنی از مکانهای عجیبوغریب و حتی فضای بیرونی، تصاویری از اخبار جهان، و مهمتر از همه، تصاویری از رویدادها و لحظات صمیمی زندگی خود را در اختیار دارد.
فن آوری عکاسی به سال 1839 برمیگردد. اندکی پس از اختراع همزمان آن توسط ویلیام هنری فاکس تالبوت در انگلستان و لوئی ژاک مانده داگر در فرانسه، عکاسی برای ثبت مکانهای دیدنی خارجی مانند هند، مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برای پرترههایی با عکسهای گرفته شده از پادشاهان، دولتمردان و شخصیتهای تئاتر یا ادبی استفاده میشد.



با این حال، در طول قرن نوزدهم، دوربینها عمدتاً در دست افراد حرفهای یا کارآفرینان خودآموز بود که عکاسی را به عنوان یک حرفه امتحان میکردند. جالب اینجاست که عکاسی هرگز به مجوز حرفهای یا عضویت در انجمن نیاز نداشته است. هر فرد ثروتمندی میتوانست تجهیزات را بخرد و عکاسی کند.
هنگامی که صفحات خشک از پیش روکش شده در سال 1878 معرفی شدند، پوشش خسته کننده و کثیف صفحات شیشهای در اتاق تاریک حذف شد و هنگامی که کاغذهای عکاسی از پیش روکش شده در دسترس قرار گرفت، چاپ عکسها بسیار سادهتر شد. از این نقطه به بعد، حرفه عکاسی توسط افراد عادی برای سرگرمی یا آماتورها دنبال شد. از آنجایی که بیشتر کسانی که اوقات فراغت چنین سرگرمی پیشرفتهای را داشتند تحصیل کرده و پیچیده بودند، میخواستند هنر و خلاقیت را با عکس کلاسیک تلفیق کنند.
بیشتر بخوانید: با انواع سبک های عکاسی و ویژگیهای هرکدام آشنا شوید
عکاسی آماتور: زمانی که همه عکاس بودند!
بنابراین، آماتورهای اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم که مشتاق هنر بودند، علاقهمند بودند از فرمولهای هنری که از ویسلر و نقاشان تونالیست آن زمان آموخته بودند، استفاده کنند. برای انجام این کار، لنزهای با فوکوس نرم، کاغذهای مات، و تکنیکهای نصب و قاببندی پیچیده توسط عکاسان بهاصطلاح "پیکتوریالیست" به کار گرفته شد.
این آماتورهای پیکتوریالیست، انجمنها و باشگاهها را تشکیل دادند. باشگاهها در بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین ایالات متحده تشکیل شد و مبادلات بین اعضای آنها رایج بود. مجلاتی مانند American Amator Photographer شبکه آماتورها را در ارتباط نگه داشتند و اطلاعات فنی و اخبار و همچنین انتقادات را ارائه کردند. در باشگاهها، مسابقات سالانه و حتی ماهانه سالنها برگزار میشد و این سالنها و کلوپها تا اواسط قرن بیستم ادامه یافتند، تا زمانی که برنامههای آکادمیک در عکاسی هنرهای زیبا جایگزین آنها شد.


ظهور ابزار پیشرفت؛ دوربینهای کداک
در همین حال، در اواخر قرن نوزدهم، این حس ایجاد شد که عکاسی آماتور میتواند به بازار عرضه شود. اولین کارآفرینی که در این چالش بسیار موفق بود جورج ایستمن بود. شرکت ایستمن با نام Eastman Dry Plate and Film Company، از سال 1884 در روچستر، نیویورک مشغول به کار بود. محصول موفقیتآمیز او دوربین کداک در سال 1888 بود. کداک یک دوربین جعبهای ساده با قرقرهای از امولسیون پشت کاغذی بود. این دوربینها شامل لنز واید، شاتر ساده و تصاویر چاپ شده دایرهای بودند. نمونه اولیه عکس کلاسیک کداک، هزینه اندک دوربینها و چاپ فوری آنها باعث شد تا تودهای از مردم به سمت عکاسی روی آورند.
یکی از پیشگوییهای ایستمن این بود که برای تبلیغات دوربین عکاسی، بهتر است که زنان هدف قرار گیرند، زیرا زنان محتملترین ثبت کننده رویدادهای خانوادگی و زندگی فرزندانشان بودند. زنان به عنوان بزرگترین بازار آماتور بالقوه برای محصولات کداک - هم دوربین و هم فیلم - دیده میشدند و دائماً در تبلیغات کداک به تصویر درمیآمدند.
در اروپا هیچ بازاریابی به محبوبیت ایستمن نرسید، اما مهمترین پیشرفتهای فنی دوربین در دهههای ابتدایی قرن در اروپا اتفاق افتاد. آنها دوربینهای پیچیدهتری نسبت به کداک ساده بودند که بیشتر توسط حرفهایها و آماتورهای پیشرفته استفاده میشد.


دوربینهای جدید مینیاتوری
در سال 1924 دوربین Ermanox در بازار اروپا عرضه شد. این دوربین جدید بسیار کوچک بود. حداکثر لنز f/2 داشت (به معنی لنزی که نصف فاصله کانونی خود را باز میکند، دیافراگم کاملاً باز است) و بنابراین میتوانست در شرایط کم نور عکاسی کند. همه اینها تغییراتی انقلابی در سبک عکس کلاسیک بود. دوربینی که تحول بزرگی را در صنعت عکس کلاسیک ایجاد کرد، سال بعد در سال 1925 توسط اسکار بارناک اختراع شد. دوربین لایکا دارای اندازه کوچک و دیافراگم گسترده در لنزهای لایتز عالی خود بود، اما مهمتر از آن، از فیلم متحرک 35 میلی متری استفاده میکرد. این ویژگی، امکان عکسبرداری متوالی از حداکثر 36 نوردهی را به جای تصویر تکی که در Ermanox ارائه شده بود، را در اختیار عکاسان قرار داد.
تأثیر پیشرفت دوربینها بر عکاسی حرفهای و آماتور عمیق بود. هانری کارتیه برسون برجستهترین عکاسی بود که از نمونههای اولیه لایکا استفاده میکرد که باعث شد هزاران علاقهمند دیگر عکس کلاسیک، دنباله رو راه او باشند.


پولاروید جذاب و سریع
در سال 1947 ادوین لند سیستم دوربین پولاروید فوری خود را معرفی کرد. تنها در عرض چند ثانیه، تصاویر چاپ میشدند
در سال 1963 مواد رنگی پولاروید معرفی شد و در سال 1973، SX-70، دوربینی که بیشترین تأثیر را بر عکاسان آماتور داشت، به بازار عرضه شد. این دوربین کوچک با شکل عجیبوغریب، تصاویر رنگی مربعی را که درست جلوی چشم ایجاد میشد، بیرون میآورد و حس تازه و جذابی را منتقل میکرد. اگرچه مشکلات فنی آن (تعادل رنگ و ثبات رنگ) بسیار زیاد بود، توسط بسیاری از مردم مورد استفاده قرار گرفت.

عکاسی دیجیتال اما کلاسیک
عکاسی دیجیتال، یا بدون فیلم، اکنون بر عکاسی فیلم، به ویژه در بازار آماتور، برتری یافته است. در سال 1981 سونی با دوربین Mavica خود پیشگام این ژانر بود، اما بدون محیط پشتیبانی کننده فتوشاپ که برای اولین بار در سال 1989 به بازار عرضه شد، سالها طول کشید تا عکاسی دیجیتال واقعاً مورد توجه قرار گیرد. با این حال، در سال 2003، فروش دوربینهای دیجیتال از دوربینهای فیلم (آنالوگ) پیشی گرفت.
عکاسی آماتور برای عموم مردم را میتوان بهعنوان یک پدیده اجتماعی مثبت و دموکراتیک در نظر گرفت که به هرکسی لذت ثبت تصویری لحظات زندگی را میبخشید.
ظهور دوربینهایی با کارایی سادهتر و کیفیت تصاویر بالاتر باعث شد تا سبک عکس کلاسیک به چیزی فراتر از تصور برسد.


عکاسی تبلیغاتی؛ سبکی جدید در دوره عکس کلاسیک
حتی زمانی که کداک از تبلیغات برای ایجاد بازاری برای دوربینها، فیلمها و مقالات خود استفاده میکرد، خود صنعت تبلیغات در طول قرن بیستم به طور فزایندهای به عکاسی روی آورد. روزنامهها و همچنین تعداد زیادی از مجلات معروف (بهویژه در دوران قبل از تلویزیون) حامل بیشتر این تبلیغات چاپی بودند.
هدف از تبلیغات ایجاد تمایل برای محصولات مصرفی جدید در دسترس عموم بوده و هست. اگرچه طراحیها و تصاویر نقاشی شده عمدتاً در تبلیغات در اوایل قرن به نمایش درآمدند، بهتدریج عکاسی فراگیر شد و در پایان قرن بیستم تقریباً تمام تبلیغات بصری از طریق عکاسی صورت میگرفت.
امروزه، در قرن بیست و یکم، عکاسی دیجیتال انواع افکتهای خارقالعاده غیرممکن در عکاسی مستقیم را معرفی کرده است و امکانات عکاسی تبلیغاتی را بیشتر غنیتر کرده است.
تغییر بزرگ در دهههای 1920 و 1930 اتفاق افتاد. در اواسط دهه 1930، عکسها حداقل با تصاویر دستکش در تبلیغات چاپی برابری میکردند و از آن زمان تاکنون تسلط بیشتری پیدا کردهاند.
قبل از جنگ جهانی اول، تبلیغات عموماً برای فروش محصولات خود به کپی تکیه میکردند که اغلب متنهای طولانی با استانداردهای مدرن بودند. اما پس از جنگ، نگرش جدیدی شکل گرفت. برخی از ایدئالیستهای امیدوار مشتریان تبلیغات را حامیان هنر جدید جامعه مدرن میدانستند و احساس میکردند که دلیلی وجود ندارد که از بهترین استعدادهای هنری در تبلیغات استفاده نشود. آژانسهای تبلیغاتی مدیران هنری را برای مدیریت این نوع سبک عکس کلاسیک استخدام کردند و در سال 1920، باشگاه کارگردانان هنری نیویورک برای تشویق هنر تبلیغاتی با برگزاری نمایشگاهها و سخنرانیها تأسیس شد و مسیر را برای پیشرفت سبک عکس کلاسیک هموارتر کرد.


عکاسی کلاسیک؛ مدرنیسم اروپایی یا رئالیسم آمریکایی؟
در اروپا که بیشتر در جنگ جهانی اول مختل شده بود، سبکهای هنری جدیدی مانند کوبیسم، فتومونتاژ و حتی فتوگرامها به صورت موفقیتآمیز در تبلیغات عکاسی و پوستر به تصویر کشیده شدند. در آمریکا عکاسان تبلیغاتی عموماً سبک عکس کلاسیک واقعیتری را تمرین میکردند، البته اغلب با نورپردازی دراماتیک و نماهای نزدیک شدید. ادوارد استایچن بارزترین نمونه از این هنرمندان عکاس تبلیغاتی جدید بود.
دیگر عکاسان برجسته دوران عکس کلاسیک و تبلیغات اولیه در ایالات متحده (که آثارشان اکنون در موزههای هنری نگهداری میشود) عبارتاند از: پل اوتربریج، گوردون کاستر، جان اف. کالینز، آلفرد چنی جانستون، ویکتور کپلر، لجارن آ هیلر، نیکولاس مورای، آنتون بروهل و گرنسل فیتز.
سبک عکاسی تبلیغاتی در دوران عکس کلاسیک، مفهوم تازهای را رقم زد. اثربخشی عکاسی تبلیغاتی در افزایش میل به کالاها و مصرف آنها چشمگیر بود. شرکتهایی که محصولی برای فروش دارند و برندهایی که به دنبال هویت تصویر هستند، همچنان از عکاسی برای فروش خود به مردم استفاده میکنند و همچنان به نسخه تبلیغاتی سال 1930 انجمن عکاسان آمریکا اعتقاد دارند: " با تصاویر، بیشتر بفروشید"



عکاسی روزنامه نگاری و تحریریه؛ تصاویر جذاب تر از متون
در این دوره از تاریخ عکس کلاسیک، مردم عاشق عکس بودند. متن بدون عکس برای انبوه مخاطب خسته کننده بود. طراحی و حکاکی تا زمانی که تکنولوژی اجازه میداد در روزنامهها و مجلات استفاده میشد، و در سال 1880 این فناوری گسترش یافت.
عکسها به زودی جزء اصلی روزنامههای روزانه شدند. توسعه عکسهای سیمی، عکسهای اسکن شده که از طریق سیمهای تلگراف و تلفن پخش میشوند، انتشار جهانی تصاویر خبری را نیز سرعت بخشید.
در ربع آخر قرن، اکثر روزنامهها به چاپ رنگی برای عکسها در صفحات خبری خود، به رهبری روزنامه موفق و رنگارنگ USA Today، روی آوردند. حتی روزنامه نیویورک تایمز هم در دهه 1990 به رنگ صفحه اول تبدیل شد. امروزه در سال 2023، تنها وال استریت ژورنال است که از میان روزنامههای بزرگ دوران عکس کلاسیک باقی مانده است.


ظهور مجلات؛ دیدن و دیده شدن، هدف عکس کلاسیک
به همان اندازه که روزنامهها مهم بودند، بزرگترین وسایل نقلیه انبوه برای عکاسی در قرن بیستم در واقع مجلات تصویری بودند. با چاپ با کیفیت بالاتر و کاغذ گلاسه و نیاز کمتر به اخبار روزانه و موضوعی، مجلات این آزادی را داشتند که ویژگی و تنوع بیشتری در پوشش خود ارائه دهند. در دنیایی قبل از تلویزیون، مجلات هفتگی به معنای واقعی کلمه پنجره خوانندگانی بودند که مشتاقانه بلعیده میشدند و فرهنگ بصری مشترکی را ایجاد میکردند.
همانطور که عکس برنیس ابوت در سال 1935 از یک دکه روزنامه فروشی نشان میدهد، مجلات جزء اصلی فرهنگ اوایل قرن بیستم و سبک عکس کلاسیک بودند، اما روی جلد و تصاویر اصلی معمولاً طراحی یا نقاشی میشدند. مطمئناً عکسهای مد و افراد مشهور قبلاً در مجلاتی مانند Vogue و Vanity Fair منتشر میشدند، اما زمانی که Life در 23 نوامبر 1936 به صحنه آمد، اولین مجله کاملاً عکاسی بود که مورد محبوبیت عموم مردم قرار گرفت.
بروشور مجله لایف، چالش و تأکید بصری شمارههای جدید را بیان میکرد:
برای دیدن زندگی، برای دیدن دنیا و رویدادهای بزرگ، نگاه کردن به چهرههای فقیر و حرکات مغروران. برای تجربه هنرهای انسان؛ نقاشیها، برجها و اکتشافات او. برای دیدن چیزهایی که هزاران مایل دورتر هستند، چیزهایی که پشت دیوارها و درون اتاقها پنهان شدهاند، چیزهایی که رسیدن به آنها خطرناک است. برای دیدن و لذت بردن از دیدن.
در دوره سبک عکاسی کلاسیک، دیدن، فراتر از هر چیزی، مأموریت حرفه عکاسی بود.


عکاسی از جنگ؛ امیدی برای زندگی
اخبار در قرن بیستم به همان اندازه تصویری بود که متنی بود. از جنگ جهانی اول و دوم، جنگ کره و جنگ ویتنام گرفته تا طوفان صحرا و بسیاری از جنگهای کوچکتر، تمامی وقایع به صورت عکاسی پوشش داده میشد. به عنوان مثال، برخی از روزنامه نگاران مشهور مانند دبلیو یوجین اسمیت، دیوید داگلاس دانکن، لری باروز و سوزان میسلاس بیشتر به خاطر عکاسی جنگی خود شناخته شدهاند.
شاید بتوان گفت که در دوره عکس کلاسیک، پوشش تصویری اخبار جنگ نوعی ایدهآلیسم امیدوارکننده به شمار میرفت و باور بر آن بود که اگر مردم بتوانند ویرانی جنگ را ببینند، آن را متوقف خواهند کرد. متأسفانه این امر محقق نشد. هیجان خشونت در شکل تصویر همچنان به عنوان یک عنصر اصلی ادامه دارد، و به نظر میرسد که به همان اندازه که مردم را وحشتزده میکند، جذاب است.



شکوه عکاسی مستند دوره کلاسیک
یک شاخه نهایی از دوران عکس کلاسیک وجود دارد که مستقیماً با زندگی اجتماعی مردمی مرتبط است و آن عکاسی مستند است.
پروژههای مستند به طور کلی بر واقعیت اجتماعی و زندگی انسانی تمرکز میکنند که احساسات قوی عکاس را آشکار میسازند. آنها عکسهایی با دیدگاهی خاص هستند که نه فقط بر روی رویدادها، بلکه بر بافت روزمره زندگی سوژههایشان تمرکز دارند. بسیاری از پروژهها در سالهای ابتدایی قرن بیستم مستندی از گروههای اجتماعی محروم در شرایط سخت، فقر و بیگانگی فرهنگی بودند. اما پروژههای پایان قرن بیشتر برای عکاسان شخصی بوده و تنها گاهی اوقات گروه اجتماعی و نگرانیهای عکاس را مستند میکردند.



"خانواده انسان"؛ تحولی جاودان در عکس کلاسیک
در اواسط قرن 20، در بحبوحه جنگ سرد، ادوارد اشتایچن یک نمایشگاه بسیار محبوب از عکس کلاسیک در موزه هنر مدرن نیویورک به نام خانواده انسان را طراحی و توسعه داد. این نمایش توسط هزاران نفر در نیویورک در سال 1955 و میلیونها نفر دیگر در سراسر جهان بازدید شد.
اشتایچن میخواست نمایشگاهی درباره شباهت فرهنگ بشری در سراسر جهان ایجاد کند و برای این کار او عکسهایی را در سراسر جهان درخواست کرد که آنها را با موضوعات خاصی که از قبل تعیین کرده بود ویرایش کند. بیش از 500 عکس چاپی که به نمایش ختم شد، تصاویری در سنت مستندسازی بود.
بیشتر بینندگان از دیدگاه اشتایچن در مورد یگانگی نوع بشر قدردانی میکردند. کاتالوگ خانواده مرد با گذشت 50 سال از نمایشگاه هنوز در حال چاپ و محبوب است.





نتیجه گیری
آنچه که از دوران عکس کلاسیک در قرن 20 مییابیم، نگاه ساده بر زندگی تمامی انسانها است. همانطور که امروزه از واژه کلاسیک به عنوان سادهترین حالت هر چیز استفاده میشود، عکس کلاسیک نیز به سادهترین و طبیعیترین شکل ممکن، احساسات و مفاهیم بسیاری را منتقل میکند.
در سبک عکاسی کلاسیک که اغلب با ظاهری سیاه و سفید به نمایش گذاشته میشود، هنر عکاس در بازی با رنگ، سوژه و انتزاع نیست، بلکه ثبت لحظهای است که در عین سادگی، زیبایی چشمگیر داشته و بیننده را به فکر وامیدارد.